مناظر طبیعی

مناظر طبیعی

مناظر طبیعی

مناظر طبیعی

یه روز ابری

    این از نظر خودم یکی از بهترین عکسامه؛تا نظر دوستان چی  باشه...




    الان که دارم این مطالب را مینویسم دستام یخ زده...واسه چی؟

  واسه اینکه الان ساعت ۵ بعد از ظهر یه روز سرد پاییزه و خانومای همسایه زحمت کشیدن سفره صلوات راه انداختن امروز هم نوبت خونه ی ماست . از ساعت ۲ اومدن خونه ما. مردای خونه(یعنی من وبابام وداداشم)را انداختن بیرون دارن هموجور صلوات می فرستن....

   بابام وداداشم با ماشین رفتن؛منم بادوچرخه الان ۳ ساعته دارم هموجور تو شهر دور میزنم....

بعد سه ساعت رفتم خونه می بینم حیات خونمون پره بچه ست ؛دیگه خجالت کشیم برم تو گفتم یه سری به کافی نت سر کوچه بزنم.

   نامردا هرهفته میرن یه جا می شینن ۱ساعت صلوات میفرستن بعد ۳ساعت غیبت میکنن

من که نمی دونم این چه کاریه فکر نکنم خود شون هم بدونن...

   البته من غیبت نمی کنم  ها....الان میرم خونه همه ی اینا رو  بهشون میگم...





اون روز هم مث امروز روز سردی بود...

اول رفتیم باغ یکم زعفرون جمع کردیم...




   و اما ایشون ...ایشون صالح خان پسر عموی شرور  بنده هستند...

یه شرور می نویسم یه شرور میخون ... ولی باید حتما  ببینیش عین الکترون میمونه هموجور ورجه وورجه میکنه...

    ولی در کل مث خودم پسر خوبیه....




اول مه بود ولی بعد هوا برا چند دقیقه آفتابی شد...



دیگه حرف مفت نمی زنم خودتون ادامه عکسه را ببینییییییییید.........








 

واما این ....

    به قول یکی از دوستان <<موسی کو تقی>> ؛ شب که اومدیم مشهد این طفلی تو حیات بود یخ کرده بود نمیتونست پرواز کنه ؛منم بردمش خونه یه شب مهمونمون بود  فرداش آزادش کردم رفت...


نظرات 1 + ارسال نظر
ر.جنکی چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:52 ب.ظ http://fly.blogsky.com

سلام دوست عزیز
میگم یه پیشنهاد بدهبجای ۱ ساعت صلوات و ۳ ساعت غیبت، ۲ ساعت غیبت کنن، اینجوری ۱ ساعت به نفع خودشونه

پیشنهاد خوبیه...
اگه رئیس شون را دیدم حتما میگم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد